کودک خلاق

خیمه عمو عباس(ع)

دیروز سید مسیحا در مراسمی که در شهرک قدس( غرب) تهران  توسط بنیاد سفینه برگزار  شد شرکت کرد و این هم گزارش کامل آن: وقتی می خواهی وارد شوی یک تابلویی که خودش دنیایی است،جلب توجه می کند؛خیمه ای که روی آن نوشته شده «به خیمه عمو عباس خوش آمدید.» جای نقطه های نوشته قطره ها ی قرمز رنگ می بینی و تنها نقطه ی عمو عباس هست که آبی رنگ است.پرچم کوچولوی کاغذی سبزرنگ یا ابا الفضل (ع) بالای خیمه چشم نواز است. و اما ورود ویژه ی میهمانان کوچولوی عمو عباس(ع): دو تا از خادمین عمو عباس(ع) دم در ایستاده اند و به صورت آهنگین زمزمه می کنند: «هل من ناصرٍ ینصرنی؟»، «کیست مرا یاری کند؟» میهمانان ...
28 آبان 1392

ابتکار!!

  خیلی تاریک بود و جای نشستن هم در هیئت کم،سید مسیحا روی پای من بود. با خودم گفتم هر آینه است که تحمل سید تمام شود و ندای برویم سر دهد که خدا را شکر، ایده سایه بازی جواب داد و قضیه ختم به خیر شد!! ...
26 آبان 1392

خواب!

  از خواب بیدار شد و گفت:«خواب طفلان مسلم ابن عقیل را دیدم...» امسال اولین سالی است که سید مسیحا با طفلان مسلم از طریق سریالش  که از شبکه قرآن پخش می شد،آشنا شد. ادامه داد: «ولی آدم بدا نتونستن طفلان مسلم رو بگیرن چون اونا زنگ زدن به پلیس و خانمی که بهشون کمک کرد(سلافه در فیلم) و نجات پیدا کردن!» بچه ها با آن چیزی که می بینند اگر ارتباط برقرار کنند با آن زندگی خواهند کرد، حال چه «بن تن» باشد و چه «طفلان مسلم»! ...
25 آبان 1392

چشمهایش!

واقعاً خدا هم توی خلقتش، کیف کرده ها! تا دلش خواسته فانتزی بازی کرده و هر چقدر هم که مدعی بشی، باز هم کَلِت رو میخوابونه! با سید مسیحا، اتفاقی به این جونورِ چشم قشنگ رسیدیم! حتی ادا و اطوارش هم عجیبه... سید خواست که توی وبلاگش، شما هم کف بُر بشید! ...
24 آبان 1392

سئوال مسیحایی!

رفته بودیم هیئت.برای  این که سید مسیحا حوصله اش سر نرود و آرام بنشیند ولی در عین حال به او خوش بگذرد و تداعی خوش و شیرین از مراسمات مذهبی داشته باشد، دفتری را جلویمان گذاشته بودیم و یکبار من سئوال طراحی می کردم و یکبار آقا سید. و اما یکی از سئوالات سید کوچولو: کلاغ و لانه اش را که پر از تخم بود را کشید و گفت:«این کلاغه می خواد مدل خونه اش را عوض کنه حالا چه جوری این کار رو بکنه که به تخم هایش هم آسیب نرسه؟؟» واما حالا جواب: «کلاغه صبر می کنه جوجه کلاغه ها از تخم بیان بیرون و یه کم بزرگ شن و پرواز یاد بگیرن و بعد مدل خونه اش رو عوض می کنه!!!!» ...
18 آبان 1392

بوس بسه ؛خلاقیت مادرانه!

گاهی اوقات ما، انتظارات عجیب و غریبی از بازی و خلاقیت داریم و همین موضوع باعث می شود عطایش را به لقایش ببخشیم و بی خیال همه چیز شویم. کنارمادری نشسته بودم که یک نوزاد و یک پسر بچه دوساله داشت. برادر بزرگتر دائماَ دلش می خواست نوزاد را ببوسد. مادر بازی «بوس بسه»! را اختراع کرده بود؛اول مادر ،نوزاد را یک بار می بوسید و برادر دوساله در حالی که دست خود را مثل پلیس به جلو آورده بود می گفت:«بوس بسه!!» و این بار برادر بزرگتر! نوزاد را می بوسید و مادر به او می گفت:«بوس بسه!!» به نظرم هم خلاقانه آمد و هم راهگشا.                     ...
15 آبان 1392

پیام عاشورا

چه قدر بعضی از شعر ها کامل اند و زیبا، مثل شعر زیر که با زبانی کودکانه کل پیام عاشورا را بیان کرده ،دست شاعرش درد نکنه. شاعرش را نمی شناسم اگر اطلاع دارید، بگویید لطفاَ : حسین عزیز دل ها                                                           وقتی رسید به کربلا گفت که اگه بمیرم           &nbs...
15 آبان 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودک خلاق می باشد