کودک خلاق

گل هایی که سید مسیحا، در روز معلم تقدیم بهترین هایش کرد.

  کسی به یاد او نبود. هیچ کس برایش گل نیاورده بود. مستخدم زحمت کش مدرسه را می گویم. چه قدر دلنشین بود که می گفت:« معرفت همه ی مدرسه یه طرف،معرفت تو گل پسر هم یه طرف.» ...
23 ارديبهشت 1395

کلاس پیام شادمانی(آموزش قرآن) در پیست موتور سواری!

  بازدید :  7  مرتبه   توی این جلسه از کلاس پیام شادمانی،قرار بود حرکت و تلاش کردن ملکه ی ذهن بچه هاشود،پس به پیست موتورسواری رفتیم! و آیه ی « لیس للانسان الا ما سعی»( نیست برای انسان به جز آن چه که انجام داده؛ چه کار خوب و چه کار بد،انسان مالک اعمال خوب و بد خودش هست.)، رو با هم تمرین کردیم. لطف خدا، روز به یادماندنی شد و به بچه ها خیلی خوش گذشت. توی توضیح به بچه ها گفتیم: پس اگر می خواهیم با سواد باشیم، (بچه ها همه کلاس اولی بودند.)دانشمند شویم،به کشورمون خدمت کنیم،یار مولامون باشیم؛ پس باید حرکت و تلاش کنیم، پیش به سوی حرکت و تلاش!...
14 ارديبهشت 1395

گزارش از کلاس پیام شادمانی8(آیه ی و بالوالدین احسانا)

    برای تکرار و مرور آیات و درس های جلسات گذشته،بچه ها به دو گروه تقسیم شدند،گروه اول آیات رو تکرار می کردند و در دست گروه دوم،توپی قرار داشت که هر وقت،گروه اول از ادامه ی خواندن با اشاره مربی،دست می کشیدند،هر کس که توپ در دست او باقی مانده بود باید ماه های سال رو،که در جلسات قبل تمرین کرده بودیم رو ،از حفظ می گفت،بعد جای دو گروه عوض می شد.  با بازی راه عنکبوتی( با کلاف کاموا،با کمک خود بچه ها ، یک مسیر پیچ در پیچ ایجاد می شود که بعد باید از رو و زیر کلاف هابا دقت عبور کنند.)هم ،آیه جدید تدریس شد و چون در ایام ولادت امام علی(ع) قرار داشتیم،آیه ی احترام به پدر و مادر(آیه ی ۲۳ سوره اسراء؛ که در کتاب...
8 ارديبهشت 1395

برگزاری جشن فرهنگی میلاد امام علی(ع)

  در سالروز میلاد امام علی (ع) دلم می خواست توی جمعمون،هممون حدیث کوتاه،کاربردی از امام علی(ع)  رو یاد بگیریم و ان شاء الله توی زندگی مون به کار ببندیم. با راهنمایی خوب آقای زراعتی( مجری مسابقات فرهنگی) این دوتا حدیث رو انتخاب کردیم و به این صورت روی کاغذ نوشتیم. قرار شد بزرگترهای جمع،سریع دو حدیث  رو حدس بزنند و بعد با گیره ای که به هر برگه وصل کردیم بچه ها با راهنمایی بزرگترها به ترتیب،احادیث رو به صورت ماهیگیری کنار هم بچینند. برای محک زدن حافظه کوتاه مدت هم،مسابقه ببین و بگو، جالب از آب در اومد.   بخش جذاب دیگری که با استقبال خوبی رو به رو شد؛...
8 ارديبهشت 1395

بازی کودکانه درمیلاد امام جواد(علیه السلام)

  بیشتر بچه ها،یادشون می رود که امام جواد (علیه السلام) امام نهم ما شیعیان هستند،برای این که این موضوع ملکه ی ذهنشان شود،با بچه ها این بازی رو انجام دادیم؛ بچه ها نه قدم می پریدند و پریدن های خود را می شماردند و پس از پرش نهم،به هوا می پریدند و می گفتند:« نهم امام جواد  بخشنده و خوش نهاد» با این بازی،بچه ها به خاطر می سپردند که امام نهم،امام جواد( علیه السلام) هستند و معنی جواد بخشنده است. ...
8 ارديبهشت 1395

گزارش از داستان تصویری و نمایش خلاق تسبیح بارونی

  اینبار بنیاد سفینه با یه ابتکار جدید بچه ها رو  فعالانه وارد صحنه ی داستان کرد، در واقع شخصیت های داستان تسبیح بارونی رو  تبدیل به عکس کرد تا بچه ها بتونن با مربی شون که داره براشون قصه می گه همراه شن و قصه رو باهم تعریف کنن.   این اتفاق خوشایند توی یک کارگاه کودک و مادر رخ داد که نه تنها در حین قصه گویی کودکان به وجد اومده بودند، بلکه مادران هم آروم آروم با بچه ها هم صدا شدن و  شروع به فعالیت کردند. یکی دیگه از مشتری های پر و پاقرص این مدل قصه گویی، کودکانی بودن که نه تنها سواد خوندن و نوشتن نداشتن، بلکه حتی  هنوز خیلی هم به صورت حرفه ای بلد نبودن ح...
26 اسفند 1394

تسبیح بارونی(قسمت سوم)

   پشمولک که حالا راز دونه های نورانی رو فهمیده بود، دلش پر از شادی شده بود و کلی ذوق و شوق داشت. به ستاره کوچولو گفت منم، دلم یه تسبیح می خواد. ستاره کوچولو گفت :آخه چه طوری؟ پشمولک گفت: دنبالم بیا تا بهت بگم. پشمولک و ستاره کوچولو، هر دو با هم رفتن پیش یخمولک. پشمولک به یخمولک گفت: سلام دوست خوبم، می شه از توی کوله پشتی ات 100 تا از اون دونه های بارونت به من بدی؟ آخه می خوام با اون ها واسه خودم یه تسبیح بسازم. یخمولک هم که دید اینطوری می تونه دوستش رو خوشحال کنه قبول کرد، در کوله پشتی اش روباز کرد و به پشمولک گفت: هر چندتا دونه ی بارون می خواهی ...
26 اسفند 1394

تسبیح بارونی(قسمت دوم)

    پشمولک اونقدر هیجان زده بود که تا صبح خوابش نبرد. اون تا صبح فکر کردکه باید سؤالش رو از کی بپرسه که زود به جواب برسه. پشمولک صبح خیلی زود، وقتی که حتی ستاره ها هنوز توی آسمون بودند، با ذوق و شوق رفت پیش ستاره کوچولو وگفت من فهمیدم باید سؤالمون رو از کی بپرسیم. ستاره کوچولو گفت: سلام پشمولک، واقعاً!!! از کی باید بپرسیم؟ پشمولک گفت: از فرشته ی مهربون. پشمولک و ستاره کوچولو با هم رفتن پیش فرشته ی مهربون. پشمولک گفت: سلام فرشته ی مهربون. خوبین؟ ما دیشب روی زمین یه چیز خیلی عجیب دیدیم. فرشته ی مهربون گفت : چی دیدین؟ ستاره کوچولو گفت: یه ع...
26 اسفند 1394

تسبیح بارونی(قسمت اول)

    داستان تسبیح بارونی با فلسفه ی روایتی از امام صادق«علیه السلام» که از تعلیم تسبیح حضرت فاطمه«سلام الله علیها» به کودکان سخن فرموده اند نوشته شده است. در این داستان از منابع روایی دیگری نیز استفاده شده است که در پایان از منابع یاد شده است.  روزى امام صادق(علیه السلام) ابوهارون را مخاطب ساخت و از تعلیم تسبیح حضرت فاطمه به کودکان سخن فرمود :  «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمة(سلام الله علیها) کما نامرهم بالصلاة، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى. اى ابوهارون، ما تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) را به فرزندان خود سفارش می‏کنیم همچنانکه آنها را به نماز توصی...
26 اسفند 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودک خلاق می باشد