سرگرمی!
«ابرها رو نگاه کن! ببین هر کدوم چه شکلی هستن؟»
«انگشت هات رو نگاه کن! بزرگتره بابای خانواده اس.کنار بابا هم مامان خانواده اس و سه تا انگشت دیگه هم خواهر و برادرند و دارن با هم بازی می کنن....»
«خوب، حالا صدای کلاغ رو در بیاور، صدای آمبولانس، تلفن و....»
سید مسیحا توی ماشین خیلی حوصله اش سر می رود، به خصوص توی ترافیک و مسیرهای طولانی و دائم می پرسد:«کی می رسیم؟چقدر دیگه مونده؟»
ما این جوری سرگرمش می کنیم. اگر شما هم پیشنهادی دارید خوشحال می شویم برایمان بنویسید، منتظریم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی