با عشقم!
سید:«با عشقم بخورم، با سرورم بخورم،با عزیزم بخورم، با مولام بخورم!»
سید مسیحا امروز یک قصه قشنگ از کودکی عمو عباس یاد گرفت و خیلی زیبا، آن را تعریف می کند:
«عموعباس کوچولو بود بهشون یه انگور دادند، اما عباس کوچولو شروع به دویدن کرد.گفتند:عباس جان چرا می دوی؟ جواب داد:می خوام با عشقم بخورم...»
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی