حق فرزند بر پدر
یک سنت خوب را مادر و پدرم به من یاد داده بودند؛ هر وقت سوار ماشین می شدیم«آیه الکرسی» و « چهار قل» رو دست جمعی می خواندیم.
این سنت حسنه را برای فرزندم اجرا می کردم تا این که یک چند وقتی نسبت به این کار رغبت نشان نمی داد. در عین این که بسیار ناراحت بودم می دانستم اصرار بر این کار نه تنها فایده ندارد بلکه زدگی ایجاد می کند.
فقط در دل دعا میکردم تا این که آقای پدر در ماه رمضان امسال این ایده به ذهنشان رسید:
شعر اول کارتون «باب اسفنجی» یادتون هست؟(سید مسیحا عاشق این کارتونه)
حاضرید بچه ها؟ بله ناخدا.
نشنیدم صداتون رو؟ بله ناخداو...
بابایی اول، این دوتا جمله رو می گویند و بعد ادامه می دهند:
پس: بسم الله الرحمن الرحیم
امروز بازیمون رو با یه سوره قرآن شروع می کنیم؛ کی می تونه فلان سوره رو بخونه و...
هر بار هم با پرسیدن سئوال های متفاوت ،هم به کار جذابیت می دهد و بازی را متنوع می کند و هم اطلاعات مذهبی سید را بالا می برد.
دیگر نگران و ناراحت نیستم چون به محض سوار شدن ماشین، این سید مسیحا است که درخواست این بازی را می کند و سوره های قشنگی توی ماشین خوانده می شود.
توی دلم آقای پدر را دعا می کنم و درحالی که این حدیث امام علی (ع) را مرور می کنم به آقای پدر می بالم:
مولا على علیه السلام می فرمایند:
و حق الولد على الوالد ان یحسن اسمه و یحسّن ادبَهُ و یعلّمه القرآن
حق فرزند بر پدر آن است که نام نیکو بر فرزند نهد و خوب تربیتش کند و او را قرآن بیاموزد.