اول هر کار «بسم الله»
با پدر بزرگ رفته بود مکانیکی.
دفعه ی بعد،بابا بزرگ بدون سید،به مکانیکی رفت.
آقای مکانیکی دائم از سید می پرسیر و می گفت:«حاج آقا،نوه تون رو نیاوردید؟»
بابا بزرگ پرسید:«چه طور مگه؟»
آقای مکانیکی:«دفعه قبل،که نوه تون اومده بود،جک نزدیک بود بیفته رو دستم،این گل پسر گفت: به خاطر این که «بسم الله» نگفتید این جوری شد،خدا شاهده بعد از اون روز،اول هر کارم «بسم الله» می گم!!»
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی