کلاس شیرین ترازعسل در هوای آزاد
کلاس شیرین ترازعسل در هوای آزاد
وای چه قدر،دل انگیز میشه؛ کلاس درس تو هوای آزاد ،توی یه روز زیبای آفتابی!
توی این جلسه،این حدیث زیبا از حضرت زهرا(س) رو تمرین کردیم.
اول به صورت قصه،ماجرای حدیث رو برای بچه ها توضیح دادم؛که یه مامان خیلی مهربونی بود
که اسمشون مامان زهرا بود و یه گل پسری داشتند به اسم « حسن آقا»( که نقش ایشون رو یکی از بچه ها که اسمش حسن بود بازی کرد.) مامان زهرا داشت برای همه دعا می کرد؛ خدای مهربون،مریم خانوم همسایه مون که مریضه حالش خوب بشه.....تا آخر قصه!
بعد هم گفتم اون مامان مهربون حضرت زهرا(س) بودند وگل پسرشون،امام حسن(ع).
بچه ها ارتباط خوبی برقرار کردند.
بچه ها،همین طور که قطار بازی می کردند حدیث امروز رو به همراه شعرش ریتمیک،تکرار می کردند.
بچه ها دو به دو رو به روی هم نشستند ودستانشون رو به هم می زدند و درس امروز رو
در حالی که می خندیدند تکرار می کردند.
بچه ها چشمانشون رو بستند و مثلا خوابیدند و درس امروز رو به عنوان یه لالایی دل انگیز براشون
زمزمه کردم.
بچه ها دست در دست هم چرخیدند وکلام مادر فاطمه(س) رو زمزمه کردند.
توی کلاس بعدی هم(با مربی گری خانم عزیزی) ،بچه ها طناب کشی کردند،از موانع رد شدند و با اسپری هایی که از قبل هر مادر شسته بود با هم آب بازی کردند که آب هم اسراف نشه.
مربی کلاس: مرثا نورانی
