یک پیشنهاد برای دادن خبر فوت به کودکان
پدر یکی از دوستان پسرم به رحمت خدا رفته بود،نمی دانستم چگونه باید این مطلب رو به سید،منتقل کنم.
آن چه که از نحوه ی گفتن دیگر مادران هم، شنیده بودم ،تجربه تلخی بود و پسرانشان به شدت اذیت شده بودند.
توی مسیر،گفتگو رو این جوری آغاز کردیم:
بابا: ماشالله سید،ان قدر پسر خوبیه که بهشتیه.
من: فکر کنم سید،همش تو بهشت بستنی بخوره(آخه عاشق بستنی هست.)
سید: تو بهشت آدم سرما نمی خوره که نتونه بستنی بخوره؟
من: نه مامانی ،تو بهشت هیچ مریضی نیست.
سید: بستنی های بهشت،روغن پالم هم نداره که ضرر داشته باشه؟
بابا: نه گل پسری ،همه چیز بهشت خوبه.
بابا: مامانی شما صبح کجا رفته بودین؟
من: خونه ی دوست سید،البته دوست سید،نبود و فقط مادرهای کلاس،آقا معلمتون آقای ناظم و مدیرتون و...بودند.
سید: چرا؟
من: آخه،بابای دوست سید رفته بهشت،ایشون آدم خوبی بودند مادرشون می گفتند پسرم همیشه حرف منو گوش می داد،اربعین کربلا بوده و خلاصه آدم خوبی بودند.
بابایی هم در ادامه حدیث معصوم رو گفتند که از دنیا رفتن مومن،مثل بوییدن گلی خوشبو هست ،بعد هم همگی برای شادی روح پدر دوست سید صلوات فرستادیم.
بابایی می گفتند: این جور خبرها رو باید برای کودکان گفت و رد شد،تا شب در مورد این موضوع ،صحبت نکردیم.