صرفا جهت خنده!
جسارت نشود. گلاب به رویتان.سید مسیحا رفته بود دستشویی عمومی و گفت: «مامانی من رفتم دستشویی شماره 44(هیچ دستشویی شماره نداشت!)آخه دستشویی هاش خیلی زیادن ممکن شما نفهمید من کجام !» بعد از لحظاتی... «مامانی می تونید در 44 رو بزنید؟» من:«بله،پسرم» سید:«بفرمایید!» ...