شلوار فرمانده!
داشت فرمانده بازی می کرد .
حسابی رفته بود تو حس.
باباجونش از روی مبل به این طرف آن طرف می پرید.
من هم پشت میز پناه گرفته بودم.
فرمانده(سید مسیحا) با یک هیجان خاصی آمد و گفت:«سرباز...سرباز می تونی شلوارم رو بکشی بالا!!!!»
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی