پیچوندن!!
خانه شده بود زمین چمن مداد رنگی؛ هرطرف که پات را می گذاشتی حتما مداد رنگی ای کف پات را نوازش می کرد.
می خواست برود سی دی ببیند.
مامان:«گلم اول مداد رنگی هات رو جمع کن بعد.»
کمی فکر کرد و گفت:« مامان جون یه فکر خوب! یه مسابقه! شما مداد رنگی ها رو جمع کنید من هم لپ تاپ را پیدا می کنم!!!»
لپ تاپ گوشه اتاق به دوتامون ذل زده بود!
خدا وکیلی به این می گویند:« پیچوندن!! »
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی