کودک خلاق

چراعمو عباس(ع)؟

وقتی ازش می پرسی:« چرا عمو عباس رو ان قدر دوس داری؟» جواب می دهد:« من تو بیمارستان عمو عباس دنیا اومدم،اسم مهد کودکم هم عمو عباس، اولین جایی هم که مامان و باباجونم منو بردن روضه ی عمو عباس بوده!» ...
17 اسفند 1391

صاحب خانه ها (2)

اظهار محبت: باز هم میهمان نظرهای ارزشمند صاحب خانه های وبلاگ سید مسیحا هستیم؛ تشریف بیاورید داخل؛ دم در خوب نیست:   خیلی خوبه که سلیقه بچه هامونو بدونیم رنگ، گل، اسم، غذا، طعم و مزه، بازی و ورزش، کارتون، عکس و طرح، حیوانات، سرگرمی،و... ایده جالبی بود(سلیقه سنجابکی) من برای بچه م سعی میکنم اجرا کنم شمام لطفا بیشتر از ایده هاتون بذارین برای من و کسایی که وبلاگ سیدمسیحا رو بهشون معرفی کردم، الهام بخشه این وبلاگ یه جورایی شده وبلاگ آموزشی ما ممنون سلام وبلاگ سيد مسيحا، هم آموزنده س و هم بامزه؛ من كه هر وقت حوصله‌م سر ميره بهش سر ميزنم؛ دم مامان سيد گرم من كه خيلي دلم ميخواست مثل مامان سيد، هم اين ذ...
17 اسفند 1391

صاحب خانه ها (1)

نکات تربیتی: بعضي ها، آنقدر صادقانه و عاشقانه و دلسوزانه، به مهماني وبلاگ سيد مسيحاي کوچولو آمده اند، که يک پا شده اند صاحبخانه؛ و آنچنان نظرهاي جالب و جذاب و آموزنده اي داشته اند که دريغمان آمد عمومي تر نکنيمشان؛ حتماً شما هم مشتري خواهيد شد: به نظرم واقعا کار قشنگ و به یاد موندنیه،(جشن محمد رسول الله) خدا کنه روزی برسه که همه بچه های شیعه این تجربه رو داشته باشند. تداعی مسائل مذهبی با شادی بهترین راه تربیت دینی بچه ها بخصوص در سنین پایین هست . ظاهر قضیه اینه که بچه ها دارن کار دیگه می کنند اونا حواسشون همه جا هست . پدر و مادرهای مهربون بچه های باهوش و کنجکاوتون رو دست کم نگیرید، مراقب حرفایی که می زنید، چیزهای...
17 اسفند 1391

شوخی!

فرودین 91 بود؛رو کرد به خانم دایجونش و گفت:« خاله جون( به ایشون هم خاله می گوید این جوری صمیمانه تره) دایجون آقای شمان؟» خانم دایجون هم که حس سر به سر گذاشتن داشتند گفتند:«بله ،شما آقای کی هستین؟» بلافاصله گفت:«ما دوتامون (من ودایی) آقای شماییم!!!!» ...
17 اسفند 1391

پارک حرم

عاشق امام رضا(علیه السلام) است؛ از همان یک سالگی اش توی حرم با هم بازی می کردیم؛ زیارت من هم فقط بازی کردن با سید و خوش گذشتن به او بود. توی دارالحجه یک سراشیبی مخصوص ویلچری هاست برای این که سوار آسانسور بشوند؛ آن جا سرسره ی اختصاصی سید است که ماشین بازی و سرسره بازی و... می کند. آخرین باری که رفته بودیم می گفت:« مامانی، کاش این تیکه رو می کندیم و می بردیم خونه ی خودمون!» مامان وباباهای مهربون خاطره ی خوب و شیرین دوران کودکی خیلی مهمه؛ به امید روزی که خادم های حرم هایمان خدای نکرده به جای دعوا کردن بچه ها به آن ها اسباب بازی هدیه بدهند وبه آن ها بگویند:« به پارک حرم امامتون خوش آمدید.» ...
16 اسفند 1391

تاثیرگذار!

سلیقه و ذائقه همه ی ما را خوب می شناسند و یک پا روانشناس هستند؛ داشت فیلم می دید که گفت:« اگه بابا بزرگ این فیلم رو ببینن می گن: این فیلم تاثیرگذاره!!» بعد از آن، اسم آن فیلم برای همه ی ما شد: فیلم تاثیرگذار! ...
16 اسفند 1391

غیر مستقیم!!

شده بود رقیب درجه(1) تازه داماد.عید بود خاله جونش با آقا داماد می خواستند بروند کفش بخرند که توی پاچه شان شد که آقا سید را هم ببرند. جلوی ویترین ایستاده بود؛ مارک یکی از کفش ها را به خاله جونش نشان داد و گفت:« این جا یه چیزی نوشته.» خاله با تعجب:«چی نوشته؟» سید:«نوشته برا بچه ها اسباب بازی بخرین!!!» ...
14 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودک خلاق می باشد